آوای دلنوازش همانند پرهای خسته پرستو ها آرام آرام، بر کنج کلبه کوچک قلبم پادشاهی می کند. 

زمانی که غنچه های زیبایش را می گشاید ، گوش ها پذیرا می شوند و زبان ها خفقان می گیرند. سیمایش زیباست . طوری که دوست دارم شبانه موقع هر 

طلوع و غروب خورشید، سرم را روی پاهای خسته اش بگذارم و گوش بسپارم به نغمه زیبایی که می سروید. 

چکاوک های مجنون، شب ها پشت پنجره کلبه گوش می سپارن به سروده های آرام کننده مادران. صدا با ، باد رهسپار می شود و به سمت آسمان به پرواز

 در می آید تا آنکه به گوش مهتابی آسمان می رسد. 

ماه از شوق شنیدن صدای ، لالایی نورانی تر می شود. ستاره ها با تبسم خاصی به آسمان سیاه پوش می نگرند و به ماه چشمک می زنند. 

همه شادند و می خندند. مادر، در صحرا برروی خوشه های گندم نشسته و هم چنان با آن لب های خشکیده اش لالایی می خواند، آن قدر لالایی میخواند

تا من خوابم ببرد.

قاصدک ها، با لالایی مادر و رقص زیبای باد در زیر نور مهتابی جلوه گری می کنند.

صدای لالایی مادر

لالایی ,ها ,های ,، ,آسمان ,کلبه ,می شود ,و به ,لالایی مادر ,آسمان سیاه ,سیاه پوش
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها